همیشه در این فکر بودم که چگونه است که در خانواده ها،
به بعضی از عزیزان بازنشسته، آن طور که بایسته و شایسته
ارزش و احترام آنان است، رفتار نمی شود و متأسفانه در
پاره ای از مواقع، بجای احترام، حتی مورد حتک حرمت قرار
می گیرند.
در زمانی که بدنبال این رفتار در خانواده ها و کتاب ها گشتم،
به مواردی دست یافتم که در ذیل خدمتتان اعلام می نمایم:
در بعضی از اوقات، فرد بازنشسته با توجه به اعمال و
رفتارهایی که در خانواده و با اطرافیان انجام میدهد، با
عکس العمل و واکنش گاهی اوقات شدید و گاهی اوقات
متوسط مواجه می شوند و چون دیگر آن احترام ها از بین
رفته است، دیگر اطرافیان ارزش و احترامی برای فرد
بازنشسته قائل نیستند.
بنابر این چه باید کرد. چرا هم ما بازنشستگان و هم اطرافیان
نمی توانیم هم دیگر را تحمل، کنش و واکنش منفی یکدیگر
را خنثی نمائیم و زندگی شاد و با نشاطی را برای خود و
خانواده مهیا نمائیم.
از این رو بر آن شدم که در این مقاله به این رفتار بپردازم و
آن را از منظر علمی و اسلامی بنگرم.
کنش و واکنش یا همان عمل و عکس العمل در دوران بازنشستگی چیست و چه فرقی با بقیه موارد دارد؟
کنش و واکنش یا همان عمل و عکس العمل همان رفتار و
حرکاتی است که یک فرد انجام میدهد و در نتیجه برابر قانون
عکس العمل یا واکنشی، تقریبا مطابق با آن و در جهت مخالف
با آن انجام می شود.
قانون عمل وعکس العمل ، یکی از قوانین جهان فیزیکی
ماست ، اما در سطوح بالا تر هم مصداق دارد ، یعنی نه
تنها در سطح عواطف و ذهن واعمال ما ایجاد عکس العمل
می کنند ، بلکه گفتار و افکار ما نیز عکس العملی مساوی
و مخالف آن تولید می کنند . یعنی به سوی خود ما باز
می گردند. شاید به همین خاطر زرتشت توصیه به پندار نیک،
گفتار نیک و کردار نیک می کرد .
عمل همان کار، کردار و فعل میباشد و در اصطلاح به حرکتی
دارای تأثیر مفید که با هدفگیری آگاهانه به وجود میآید، اعم
از اینکه به طور مستقیم به انجام دهنده مستند باشد، یا تابع
هدف شخص دیگری باشد و اعم از آنکه خوب باشد یا بد؛ که
خوب و بد بودن آن بهوسیلهی قرینه معلوم میشود و
عکسالعمل به معنای پیامدو بازتابعمل، همان نتیجه، انعکاس
و واکنش میباشد و در اصطلاح، پیامدها، نتایج، آثار و عوارضی
که پس از عمل رخ میدهد و بهطور طبیعی با آن نیز رابطهی
مستقیمی دارد؛ هرچند که درک مستقیم یا غیر مستقیم بودن
این رابطه، مطلق و یکسان نبوده، برای افراد گوناگون نسبی و
متفاوت است.
و از این نظر در دوران بازنشستگی حائز اهمیت و مهم است،
زیرا که این قانون می تواند ارزش و احترام افراد و بخصوص
عزیزان بازنشسته را از بین ببرد و موجبات اذیت و آزار آنان را
در خانواده و اجتماع فراهم نماید.
برابر قانون سوم نیوتن، هر عملی، عکس العملی دارد، برابر
با آن و درجهت مخالف آن.
و در جهانی که زندگی میکنیم اعمال و حرکات نیز از این قانون
مستثنی نیستند و کوچکترین عمل هر فرد بازتابی در این عالم
دارد چرا که این جهان ، جهانی واحد و یکپارچه است و هر
جزئی از آن مرتبط با جزء دیگر است . زندگی هر موجودی در
این عالم بر زندگی موجودات دیگر تأثیر داشته حتی افتادن
برگ زردی از درختی در یک جنگل انبوه بر سیستم زندگی تمام موجودات این عالم اثر خواهد گذاشت
هیچ گریزی از عکس العمل اعمالمان نیست . عکس العمل هر
عملی به کننده ی آن بر می گردد حتی اگر سالها بگذرد و
کیلومتر ها از آنجا دور شده باشیم باز هم نتیجه ی اعمال و
افکارمان به سوی ما باز خواهد گشت .
خداوند سبحان برای گردش کار آفرینش و نظم و انضباط
بخشیدن به امور هستی سنت ها و قوانینی قرار داده است
که خلقت بر این اساس سامان یافته و اداره می شود.
اندیشه ها، گفتارها و کارهای انسان نیز براساس این قانون
الهی دارای عکس العمل های مناسب است.
علی علیه السلام در حکمت 204 نهج البلاغه می فرمایند :
اگر به کسی نیکی کردی و او حق شناسی نکرد ،
تو را به کار نیک بی میل نگرداند ، که به جای او از تو
کسی حق شناسی خواهد کرد که تو به او هیچ نیکی
نکرده ایی و تو بیش از آن مقدار که کافر نعمت حق تو
را ضایع کرده است ، از ناحیه بیگانه بهره مند خواهی
شد . خداوند نیکوکاران را دوست می دارد .
چگونه میتوان کنش و واکنش مناسبی در زمان
مناسب داشت؟
برای این منظور باید یکسری از موارد را بپذیریم، و بعنوان
قوانین خاص برای خودمان مد نظر قرار دهیم: از آن جمله
می توان به :
اولین مسئله و مهمترین آن این است که مراقب اعمال و رفتار
خود در این دوران باشیم. و حداکثر کوشش خود را به عمل
آوریم که تفاوت بین نسل ها و زمان ها را به خوبی دریافته و
آنها را قبول کنیم.
زیرا که اگر بدانیم که نیازها در زمان حال، با زمان نوجوانی و
جوانی و حتی بچه دار شدن، ما متفاوت است و هر فردی با
توجه به افکار خود، نسبت به تربیت فرزندان خود، اقدام
می نماید، دیگر در کار تربیت نوه های خود و فرزندان دیگر،
دخالت نمی کنیم.
اگر بدانیم که در این سن، کمی توقع از خودمان و اطرافیان
بالاتر رفته است، و باید در زمانی که چیزی از اطرافیان
درخواست می کنیم به حد ظرفیت آنان باشد، حداکثر تلاش
خود را به عمل می آوریم که توقع خودمان را از دیگران کمی
پائین آورده و درخواست های خود را بیان نمائیم. (گذران عمر
ما، تقصیر اطرافیان و فرزندان ما نمی باشد، بلکه این روزگار
است که مدام در حرکت است، پس هزینه پیر شدن و
بی حوصله شدن ما را اطرافیان نباید بپردازند.)
اگر قبول کنیم که در این سن کمی زود رنج تر از قبل
می شویم، و حداکثر کوشش خود را به عمل آوریم که دیگران
را ببخشیم، نه به خاطر اینکه آنان لایق بخشیدن هستند
(شاید هم باشند و ما بیخود ناراحت شدیم) بلکه خود ما نیاز
به آرامش داریم.
اگر قبول کنیم که دیگران نیز مشغول زندگی خود هستند و
ما باید تا حد امکان، مسیر زندگی خود را خودمان بپیمائیم و
در حداقل موارد از دیگران کمک و یاری بگیریم، مسلماً این
قبول کردن میتواند، درخواست های ما از دیگران و اطرافیان را
به شدت کاهش داده و از طرف دیگر، توانائی خود را در جهت
حل مسائل و انجام راه حل های بهینه دو چندان نماید.
اگر قبول کنیم که فرزندان ما بزرگ شده و هر کدام برای خود
پدر یا مادر یا فرد بزرگسالی شده اند که خود می توانند مسیر
زندگی خود را بیابند، دیگر با آنان سر مسائل کوچک و پیش پا
افتاده درگیر نشده و اجازه میدهیم که بدور از هر گونه کنترلی،
شادی و نشاط در خانواده تسری یابد.
در حال حاضر چه کارهائی باید انجام دهیم؟
از همین الان شروع کنیم به قبول شرایطی که در اختیار ما
نیست و باید آن ها را بپذیریم که با این پذیرفتن ها، می توانیم
علاوه بر اینکه احترام و ارزش خود را همچنان پا بر جا نگه
داریم، شادی و نشاط و از همه مهم تر، سلامتی را به
خودمان و خانواده هدیه نمائیم و از مزایای آن بهره ببریم.
فقط باید بدانیم که هر کنشی، واکنشی دارد، مطابق با
خودش و در جهت مخالف آن
موفق باشید