لذت بردن از سختی ها در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی)

لذت بردن از سختی ها در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی)

دقیقاً سه هفته تمام طول کشید، بنا بر درخواستی که استاد از ما داشت،

ما مؤظف بودیم که کتابی را که قرار بود به رشته تحریر دربیاوریم

را در همین مدت بسیار کوتاه به پایان رسانیده و به ناشر تحویل دهیم.

در این روزها، تماماً فکر و ذهن، اندیشه و خواب ما شده بود “نوشتن”

و “نوشتن” و “نوشتن” . در تمام این مدت، دیگر به چیزی نمی توانستیم

فکر کنیم.

تمام مطالب و محتوائی را که لازم بود در کتاب گردآوری نمائیم طی

چند ماه قبل توسط کتابهائی که به ما توصیه شده بود، فرا گرفته و

جمع آوری نموده بودیم و الان موقع استفاده از آن اطلاعات بود. چون

عده ای گمان می برند که فقط باید اطلاعات اندوخته نمایند و هیچ گاه

نمی خواهند از اطلاعات جمع آوری شده، و اندوخته شده، استفاده نمایند.

به همین دلیل، ما بر آن بودیم که از اطلاعاتی که در مدت ها آن را در

حافظه و یادداشت های خود جمع آوری نموده بودیم استفاده لازم را

ببریم.

دوران سخت و طاقت فرسائی بود. به هیچ یک از مواردی که باید توجه

می داشتیم، از قبیل(خانواده، کار، تفریح، استراحت و …) نمی توانستیم

 توجه نمائیم و نه حتی در باره آنها فکری به سرمان راه دهیم. اما

بالاخره سه هفته تمام شد و صفحاتی که باید تحویل ناشر می گردید آماده

و پس از ویراستاری به ناشر سپرده شد. آنگاه تازه توانستیم نگاهی به

خود و دور و بر خود انداخته و آن موقع متوجه بعضی اتفاقها که در این

سه هفته روی داده شده بود، گردیدیم.

واقعا دوران بخصوصی برای هر یک از ما که در یک کلاس بودیم،

گذشت. و حالا که به آن زمان نگاه می اندازیم، نه تنها نمی توان به آن

دوران سخت و طاقت فرسا لقب داد، بلکه دوران شیرینی بود که

می خواستیم از دستاوردهای خود، به دیگران نیز هدیه ای بدهیم.

آن موقع بود که متوجه گردیدم در بعضی از مواقع، سختی هایی که

برای ما اتفاق می افتد، لذت هائی است که بعدها می توان بوسیله آنها

به خود افتخار نمود.

لذت بردن از سختی چیست؟

لذت بردن که در لغت نامه ها به شرح ذیل توصیف گردیده است

“لذت بردن . [ ل َذْ ذَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) درک خوشی کردن .

مزه یافتن . رجوع به کلمه ٔ لذت و شواهد آن شود” و آن درک کردن

خوشی است و این خوشی می تواند در مواقع متفاوتی برای فرد

رخ دهد.

درک این خوشی ها در زمان های خوش و سرحالی، نیز میسر است

و اکثراً لذت بردن را در این دوران درخواست می نمایند، لکن برخی

دیگر، سرخوش از خوشی هائی هستند که بواسطه سختی ها،

می توانند برای خود خاطرات خوشی به همراه داشته باشند.

سختی هائی که در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) برای انسان به

اصطلاح رخ می دهد، می تواند انواع بیماری ها، بحث های

اقتصادی، بحث های تنهائی و ترس و … باشد.

چه خوب است که بتوانیم همانند مادران باردار که در هنگام دردها

و رنج هائی که طفل در شکم آنها برای مادران به همراه دارد، در

همان حال، با آن طفل حرف زده، بازی می کنند، نوازش می کنند و

سعی می کنند با نوزاد در شکم خود، بسیار شاد و خوشحال باشند،

علیرغم درد و رنجی که آن طفل در شکم برای آنها دارد.

چرا لذت بردن از سختی ها در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی)

مهم  است؟

لذت بردن در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) از آن جهت در این

دوران بسیار مهم است که اگر ما بتوانیم با سختی ها و کمبودها در

این دوران به خوبی کنار آمده و علاوه بر آن بتوانیم از آنها، لذت

ببریم، نه تنها، شادی و نشاط را به خودمان ارزانی می داریم، بلکه

دوران آن سختی را به مراتب کوتاه نموده و تحمل آن را بسیار

راحت تر می نماید.

و اگر ما بتوانیم از سختی ها، لذت ببریم، می توانیم روزگار شاد

و با نشاطی را برای خود و خانواده و اطرافیان فراهم نمائیم و نیز

می توانیم پس از برطرف شدن آن سختی ها که پاداش لذت بردن از

آنهاست، این تجربیات ارزشمند را با دیگران به اشتراک بگذاریم.

چطور می توان از سختی ها در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی)

لذت برد؟

برای لذت بردن دراین دوران، راههای بسیار ساده و قابل استفاده ای

وجود دارد، که ما تنها به ذکر عناوین آن بسنده می نمائیم.

  • – کنار آمدن به ترس در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی)
  •  
  • – به نظرات منفی و گفتارهای منفی در باره خود و سختی هایتان،
  • به هیچ وجه اهمیت ندهید.
  •  
  • – سعی کنید که در خصوص رفع سختی ها، خیال پردازی نمائید
  • و آن سختی ها را به بازی بگیرید.
  •  
  • – خود را در لحظاتی ببنید که مشابه چنین سختی هایی را در
  • گذشته به خوبی پشت سر گذاشته اید.
  •  
  • – خودتان را تنها و تنها با خودتان مقایسه نمائید و پیشرفتهایتان
  • را در رفع سختی، جشن بگیرید.
  •  
  • – سعی کنید کنار عزیزانتان ساعتی را با چای خوردن و مرور
  • خاطرات گذشته بگذرانید.
  •  
  • – تعریف جوک یا چیزهای خنده دار
  •  
  • – سر زدن به یک دوستی که چندین وقت هست از او
  • بی خبر هستید.
  •  
  • – شنیدن یک آواز خوب و دلنشین خودتان.
  •  
  • – برگزاری جشن برای خودتان به مناسبت های مختلف
  •  
  • – فضا و محیط تان را مرتب کنید
  •  
  • – از زمان حال لذت ببرید
  •  
  • – همه را دوست بدارید
  •  
  • – خودتان را دوست داشته باشید
  •  
  • – دیگران را دوست داشته باشید
  •  
  • – همه آدمها را بپذیرید
  •  
  • – هدف زندگی را دریابید
  •  
  • – کمک کنید
  •  
  • – واقع بین باشید
  •  
  • – به دنبال تعادل باشید
  •  
  • – کنترل خود را حفظ کنید
  •  
  • – به قلب و روحتان گوش دهید
  •  
  • – ذهنتان را پاک کنید
  •  
  • – سبکبار باشید
  •  
  • – بخندید
  •  
  • – انعطاف‌پذیر باشید
  •  
  • – چند هدف روزانه لیست کنید
  •  
  • – چیزهای کوچک را تحسین کنید
  •  
  • – خودتان و دیگران را ببخشید
  •  
  • – با خودتان و دیگران، مخصوصاً با خودتان، صادق باشید
  •  
  • – در انتظار فردا باشید
  •  
  • – مرگ را بپذیرید
  •  
  • – محیط‌ اطرافتان را تحسین کنید
  •  
  • – افکار منفی‌تان را پاک کنید
  •  
  • – پایه‌ای محکم برای اعتقاداتتان بسازید
  •  
  • – لیست پیش از مرگ تهیه کنید
  •  
  • – تقدیر و قدرشناسی‌تان را ابراز کنید
  •  
  • – الهام‌بخش خود باشید
  •  
  • – هیچ چیز را نادیده نگیرید
  •  
  • – آرزوهایتان را دنبال کنید
  •  
  • – دلسرد نشوید
  •  
  • – خودتان باشید
  •  
  • – هر روز یک روز تازه است!

لذت بردن از سختی ها در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) را

از چه زمانی آغاز نمائیم؟

حال سوال این است که آیا باید سختی ها تمام شود، و ما لذت

بردن را شروع نمائیم با از همان ابتدای راه باید لذت بردن را

آغاز نمائیم.

اجازه بدهید، سئوالی کنم:

فرض کنید که شما برنامه ریزی نمودید که برای مسافرتی

تفریحی به یکی از مناطق خوش آب و هوا بروید، خوب مسافرت

شما و لذت بردن از مسافرت را باید از کجا شروع نمود. آیا باید

به آن جای خوش آب و هوا برسید و سپس خوش باشید، یا خیر،

مسیر خود مسافرت است و در مسیر رسیدن به هدف، میتوان

همانند مقصد، لذت برد و خوش بود.

لذا برای تک تک لحظاتتان، ارزش قائل شوید و سعی نمائید

که لذت بردن از زندگی، و لذت بردن در سختی ها را به هیچ

وجه فراموش نفرمائید.

 

لذت بردن از زندگی خود یک هنر است که برای رسیدن به آن

باید سعی کنید به جای شمردن خارهای زندگی، گل های آن را

بشمارید.

و یک مثل قدیمی می گوید، «فرد دانا همیشه در بهشت است.

حتی اگر جهنم را برای او بفرسید، او آن جهنم را تبدیل به

بهشت خواهد کرد

خوشبختی یعنی لذت بردن حتی از سختی

کوله خود را پر کنید

کوله خود را پر کنید

تا حالا به مسافرت رفته اید؟

آیا موقع رفتن به مسافرت، کوله یا ساکی با خودتان همراه داشته اید؟

اگر این مسافرت چند روزه باشد، چطور؟

حتماً با خودتان میگوئید این دیگر کیست؟ مگر میشود کسی به مسافرت نرفته باشد و نداند که باید همراه خود ساک به همراه داشته باشد یا خیر و اینکه اگر مدت و مکان مسافرت طولانی­تر و دورتر باشد، دیگر بجای ساک از چمدان استفاده می­شود.

در زمانی که فردی میخواهد به مسافرت برود، با سه حالت روبروست:

  1. نفراتی هستند که چون همیشه در مأموریت و مسافرت هستند، همیشه آماده مسافرتند و چمدانشان آماده است، تنها کافی است که آن ساک و چمدان را برداشته و با خود همراه نمایند، زیرا از قبل، همه چیز را تهیه و در ساک قرار داده اند.
  2. گروه دوم، نفراتی هستند که از مشخص شدن زمان مسافرت، ساک یا چمدانی آماده میگذارند و کم­کم، وسائل لازم و مورد نیاز خود را در آن ساک یا چمدان قرار می دهند.
  3. عده ای دیگر، بدون آماده نمودن وسایل، به سفر میروند و خودتان میتوانید حدس بزنید که اگر این مسافرت چند روزه باشد، چه مسائل و مشکلاتی گریبانگیر این فرد، خواهد شد.

حتماً تا حالا با خودتان گفته اید که چرا این سئوالها پرسیده می شود و چرا ما باید به این سئوالها پاسخ دهیم. چند دقیقه دیگر تحمل نمائید، تا جواب تمام سئوالهایتان را متوجه شوید.

مثل اینکه همین دیروز بود که من وارد سازمان گشتم، آن موقع جوانی 22 ساله بودم، و با شروع به کار در سازمان، خیلی خوشحال و مسرور از شروع به کار در یک اداره دولتی بودم. وقتی به همکارانی که در حال بازنشسته شدن بودم، روبرو میگشتم، به آنها با تعجب میگفتم، شما مدت 30 سال در این اداره خدمت نمودید، خودش یک عمر می شود، و آنها نیز به من میگفتند بله، و در این مدت، چه روزگارانی را پشت سر گذاشته ایم.

حال حدود 30 سال از آن موقع گذشته است و مسئول بازنشستگی سازمان، اعلام نموده است که عنقریب بازنشسته خواهم شد. ناگهان، یاد آن روزگار و صحبتهائی که بین نگارنده و همکاران قدیمی تر رد و بدل شده بود، افتادم و متوجه شدم که باید به یک سفر طول و دراز وارد گردم.

سپس با خود اندیشیدیم برای این سفر چه وسائلی آماده نموده ام. آیا وسائلی آماده نموده ام که در این سفر، همه وسائل لازم را داشته باشم، یا اینکه وسائلم ناقص است و در طول سفر باید دست به دامان دیگران جهت برطرف نمودن نیازهایم گردم.

این مسافرت(بازنشستگی) بسیار نزدیک است:

مسلماً شما نیز به آینه­های اتومبیل نگاه افکنده­اید که روی آن نوشته است، “اجسام از آنچه که در آینه می­بینید به شما نزدیکتر است”

و این جمله در این موضوع نیز کاملاً آشکار و مشخص است، یعنی بازنشستگی از آنچه که فکر می­کنید و در ذهن خود می­پندارید، به شما نزدیکتر است. اگر در پذیرفتن این جمله شک دارید، می توانید این را از دیگر بازنشستگان نیز پرسیدید، یا چرا راه دور بروید، می توانید نگاهی به گذران عمر خود نمائید که چه مدت طول کشید تا شما از دبستان به این اداره پا نهادید؟ آیا خیلی سریع نگذشت؟

این مسافرت چه مدت طول میکشد؟

در حال حاضر، سن بازنشستگی در دهه پنجم عمر می باشد، یعنی بین 50 تا 60 سالگی است(البته کمتر از این سن و بیشتر از این سن نیز می باشد، لکن اکثریت قریب به اتفاق نفراتی که بازنشسته می گردند، در این سن قرار دارند) .

البته لازم به ذکر می باشد که همانگونه که خودتان مستحضر می­باشید، در زمان بازنشستگی، حقوق به مقدار قابل ملاحظه­ای کاهش و جسم، فرسوده­تر می­گردد و از لحاظ حوصله و حواس پنج گانه نیز با تحلیل قوا روبرو می­شویم. و مسلم است که در آن زمان، تعداد افراد خانواده، بیشتر و سطح توقعات از بزرگان فامیل، بالاتر می­رود.

حال به نوبت به امید به زندگی میرسد، امید به زندگی چه میزان است؟ در حال حاضر و در این خصوص، نظرات متفاوت است، لکن آن مطلبی را که بدست آورده­ام، امید به زندگی در آقایان 75 و در خانمها 77 سال است.

در بررسیهائی که به عمل آوردم، در یکی از مقالات، آمده است که در سال 1400 با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی و درمان بسیاری از بیماریها، و ریشه کن شدن، اکثریت قریب به اتفاق بیماریها از جمله سرطان، امید به زندگی را 200 سال تخمین و برآورد نموده­اند.

با توجه به مصاحبه­هائی که اینجانب با تعدادی از دوستان عزیزم و بازنشستگان گرامی داشتم ، بر اساس افکار آنها، کمی بدبینانه به این رقم نگاه میکنم و رقم 100 سالگی را برای امید به زندگی در سال 1400 قرار میدهم. (امیدوارم از طرف دوستان مورد عتاب قرار نگیرم که چرا یکدفعه اینهمه سال تخفیف دادم؟)

با یک حساب سرانگشتی، اگر سن بازنشستگی را 60 سال در نظر بگیرم تا 100 سال، یک مسافرت 40 ساله در پیش رویمان است. و اگر 50 سال در نظر بگیرم، دقیقاً نیمی از عمر را می بایست پس از بازنشستگی، انشاله به سلامتی بگذرانیم.

بزرگترین سؤال این است، آیا خود را برای بازنشستگی آماده نموده­ایم؟

شاید شما نیز به مانند نگارنده عقیده دارید که تا بازنشسته شدن زمان زیادی مانده است، دیگران بازنشسته می­شدند و اینجانب تنها نظاره­گر بوده و تنها در مراسم­های تودیع آنها حاضر می­شدم. و با خود میگفتم، هنوز زمان باقی است. تا امسال که موعد بازنشستگی خودم نیز رسید و بالاخره این شاهین بر روی شانه­های نگارنده نیز قرار گرفت. بر اساس ضرب المثلی، “دیر و زود داره، اما سوخت و سوز نداره.”

اگر از گروه اول مسافرها(همیشه مسافر) باشید و از قبل برای این موقعیت خود را آماده نموده باشد که باید به شما تبریک گفت.

اگر از گروه دوم هستید، پیشنهاد اینجانب این است که از همین الان، شروع به آماده نمودن ساک و چمدان مسافرت طولانی مدت بازنشستگی نمائید. زیرا که هر چه این ساک پرتر و وسائل بهتر و بیشتری درون آن قرار داده باشید، در آن دوران بهتر و راحت­تر می­توانید زندگی را بگذارنید. و زندگی دوم خود را به زندگی با نشاط و شادابی، همراه با تجربه های گرانقیمت تبدیل نمائید.

برای پر کردن این ساک، اولین قدم، داشتن هدف است، همین الان، بر روی یک کاغذ، حداقل سه هدف اصلی در زمان بازنشستگی خود را بنویسید و خود را مقید نمائید که خود را برای رسیدن به آن هدفها، آماده نمائید.

و اولین و مهمترین وسیله­ای که باید در این ساک قرار داد شود، به نظر نگارنده، سلامتی است، پس باید بدنبال راه کارهائی برای نگهداری این نعمت خدادادی باشیم.

در خاتمه، امیدوارم زمانی بیاید که اعلام زمان بازنشستگی از طرف مسئول بازنشستگی، علاوه بر نداشتن غم و اندوه برای شاغلین، شادی و نشاط فراوان آن را به همراه داشته باشد. (بخاطر داشتن و تکمیل این ساک مسافرتی با وسائل مورد لزوم)