آیا موقع رفتن به مسافرت، کوله یا ساکی با خودتان همراه داشته اید؟
اگر این مسافرت چند روزه باشد، چطور؟
حتماً با خودتان میگوئید این دیگر کیست؟ مگر میشود کسی به مسافرت نرفته باشد و نداند که باید همراه خود ساک به همراه داشته باشد یا خیر و اینکه اگر مدت و مکان مسافرت طولانیتر و دورتر باشد، دیگر بجای ساک از چمدان استفاده میشود.
در زمانی که فردی میخواهد به مسافرت برود، با سه حالت روبروست:
- نفراتی هستند که چون همیشه در مأموریت و مسافرت هستند، همیشه آماده مسافرتند و چمدانشان آماده است، تنها کافی است که آن ساک و چمدان را برداشته و با خود همراه نمایند، زیرا از قبل، همه چیز را تهیه و در ساک قرار داده اند.
- گروه دوم، نفراتی هستند که از مشخص شدن زمان مسافرت، ساک یا چمدانی آماده میگذارند و کمکم، وسائل لازم و مورد نیاز خود را در آن ساک یا چمدان قرار می دهند.
- عده ای دیگر، بدون آماده نمودن وسایل، به سفر میروند و خودتان میتوانید حدس بزنید که اگر این مسافرت چند روزه باشد، چه مسائل و مشکلاتی گریبانگیر این فرد، خواهد شد.
حتماً تا حالا با خودتان گفته اید که چرا این سئوالها پرسیده می شود و چرا ما باید به این سئوالها پاسخ دهیم. چند دقیقه دیگر تحمل نمائید، تا جواب تمام سئوالهایتان را متوجه شوید.
مثل اینکه همین دیروز بود که من وارد سازمان گشتم، آن موقع جوانی 22 ساله بودم، و با شروع به کار در سازمان، خیلی خوشحال و مسرور از شروع به کار در یک اداره دولتی بودم. وقتی به همکارانی که در حال بازنشسته شدن بودم، روبرو میگشتم، به آنها با تعجب میگفتم، شما مدت 30 سال در این اداره خدمت نمودید، خودش یک عمر می شود، و آنها نیز به من میگفتند بله، و در این مدت، چه روزگارانی را پشت سر گذاشته ایم.
حال حدود 30 سال از آن موقع گذشته است و مسئول بازنشستگی سازمان، اعلام نموده است که عنقریب بازنشسته خواهم شد. ناگهان، یاد آن روزگار و صحبتهائی که بین نگارنده و همکاران قدیمی تر رد و بدل شده بود، افتادم و متوجه شدم که باید به یک سفر طول و دراز وارد گردم.
سپس با خود اندیشیدیم برای این سفر چه وسائلی آماده نموده ام. آیا وسائلی آماده نموده ام که در این سفر، همه وسائل لازم را داشته باشم، یا اینکه وسائلم ناقص است و در طول سفر باید دست به دامان دیگران جهت برطرف نمودن نیازهایم گردم.
این مسافرت(بازنشستگی) بسیار نزدیک است:
مسلماً شما نیز به آینههای اتومبیل نگاه افکندهاید که روی آن نوشته است، “اجسام از آنچه که در آینه میبینید به شما نزدیکتر است”
و این جمله در این موضوع نیز کاملاً آشکار و مشخص است، یعنی بازنشستگی از آنچه که فکر میکنید و در ذهن خود میپندارید، به شما نزدیکتر است. اگر در پذیرفتن این جمله شک دارید، می توانید این را از دیگر بازنشستگان نیز پرسیدید، یا چرا راه دور بروید، می توانید نگاهی به گذران عمر خود نمائید که چه مدت طول کشید تا شما از دبستان به این اداره پا نهادید؟ آیا خیلی سریع نگذشت؟
این مسافرت چه مدت طول میکشد؟
در حال حاضر، سن بازنشستگی در دهه پنجم عمر می باشد، یعنی بین 50 تا 60 سالگی است(البته کمتر از این سن و بیشتر از این سن نیز می باشد، لکن اکثریت قریب به اتفاق نفراتی که بازنشسته می گردند، در این سن قرار دارند) .
البته لازم به ذکر می باشد که همانگونه که خودتان مستحضر میباشید، در زمان بازنشستگی، حقوق به مقدار قابل ملاحظهای کاهش و جسم، فرسودهتر میگردد و از لحاظ حوصله و حواس پنج گانه نیز با تحلیل قوا روبرو میشویم. و مسلم است که در آن زمان، تعداد افراد خانواده، بیشتر و سطح توقعات از بزرگان فامیل، بالاتر میرود.
حال به نوبت به امید به زندگی میرسد، امید به زندگی چه میزان است؟ در حال حاضر و در این خصوص، نظرات متفاوت است، لکن آن مطلبی را که بدست آوردهام، امید به زندگی در آقایان 75 و در خانمها 77 سال است.
در بررسیهائی که به عمل آوردم، در یکی از مقالات، آمده است که در سال 1400 با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی و درمان بسیاری از بیماریها، و ریشه کن شدن، اکثریت قریب به اتفاق بیماریها از جمله سرطان، امید به زندگی را 200 سال تخمین و برآورد نمودهاند.
با توجه به مصاحبههائی که اینجانب با تعدادی از دوستان عزیزم و بازنشستگان گرامی داشتم ، بر اساس افکار آنها، کمی بدبینانه به این رقم نگاه میکنم و رقم 100 سالگی را برای امید به زندگی در سال 1400 قرار میدهم. (امیدوارم از طرف دوستان مورد عتاب قرار نگیرم که چرا یکدفعه اینهمه سال تخفیف دادم؟)
با یک حساب سرانگشتی، اگر سن بازنشستگی را 60 سال در نظر بگیرم تا 100 سال، یک مسافرت 40 ساله در پیش رویمان است. و اگر 50 سال در نظر بگیرم، دقیقاً نیمی از عمر را می بایست پس از بازنشستگی، انشاله به سلامتی بگذرانیم.
بزرگترین سؤال این است، آیا خود را برای بازنشستگی آماده نمودهایم؟
شاید شما نیز به مانند نگارنده عقیده دارید که تا بازنشسته شدن زمان زیادی مانده است، دیگران بازنشسته میشدند و اینجانب تنها نظارهگر بوده و تنها در مراسمهای تودیع آنها حاضر میشدم. و با خود میگفتم، هنوز زمان باقی است. تا امسال که موعد بازنشستگی خودم نیز رسید و بالاخره این شاهین بر روی شانههای نگارنده نیز قرار گرفت. بر اساس ضرب المثلی، “دیر و زود داره، اما سوخت و سوز نداره.”
اگر از گروه اول مسافرها(همیشه مسافر) باشید و از قبل برای این موقعیت خود را آماده نموده باشد که باید به شما تبریک گفت.
اگر از گروه دوم هستید، پیشنهاد اینجانب این است که از همین الان، شروع به آماده نمودن ساک و چمدان مسافرت طولانی مدت بازنشستگی نمائید. زیرا که هر چه این ساک پرتر و وسائل بهتر و بیشتری درون آن قرار داده باشید، در آن دوران بهتر و راحتتر میتوانید زندگی را بگذارنید. و زندگی دوم خود را به زندگی با نشاط و شادابی، همراه با تجربه های گرانقیمت تبدیل نمائید.
برای پر کردن این ساک، اولین قدم، داشتن هدف است، همین الان، بر روی یک کاغذ، حداقل سه هدف اصلی در زمان بازنشستگی خود را بنویسید و خود را مقید نمائید که خود را برای رسیدن به آن هدفها، آماده نمائید.
و اولین و مهمترین وسیلهای که باید در این ساک قرار داد شود، به نظر نگارنده، سلامتی است، پس باید بدنبال راه کارهائی برای نگهداری این نعمت خدادادی باشیم.
در خاتمه، امیدوارم زمانی بیاید که اعلام زمان بازنشستگی از طرف مسئول بازنشستگی، علاوه بر نداشتن غم و اندوه برای شاغلین، شادی و نشاط فراوان آن را به همراه داشته باشد. (بخاطر داشتن و تکمیل این ساک مسافرتی با وسائل مورد لزوم)