بازنشستگان, مقالات

نتوانستن یا نخواستن در دوران بازنشستگی

در یکی از روزها که در خیابان بودم برای رفتن به جائی، اقدام

به گرفتن تاکسی نمودم، وقتی که سوار تاکسی شدم، با

دیدن آتل گردن راننده و عصاهای او متوجه وضع غیر عادی

راننده شدم، و باز هم با دیدن چوبی در دستان که مانع بسته

شدن انگشتان و به هم چسبیدن آنها میگردد، تعجب من

چندین برابر شد. وقتی از ایشان موضوع را پرسیدم، متوجه

شدم که ایشان ضایعه نخاعی دارند، به شکلی که حتی

امکان استفاده از انگشتان دست را به درستی ندارند.

وقتی که زمان اتفاق را پرسیدم متوجه شدم که بیش از دهها

سال است که ایشان با همین شکل، مشغول گذران زندگی

است، همانجا به فکر رفتم که چگونه است، فردی که مشکل

ضایعه نخاعی دارد و گردن بسته، انگشتان دست مشکل دار،

پاها مشکل دار اما باز هم از پا نیافتاده و همچنان پرقدرت و

شاداب، به کار خود ادامه میدهد.

سپس به بعضی از دوستان بازنشسته که نگاه میکنم که بعد

از بازنشستگی، علیرغم داشتن اندامی سالم و همراه داشتن

کوله باری از تجربه، همچنان اعلام میدارند که کاری از دست

آنان بر نمیاید، و به خانه نشینی و پارک نشینی بسنده

می کنند. در این مقاله قصد داریم در خصوص نتوانستن در

دوران بازنشستگی یا به تعبیر درست تر، نخواستن در دوران

بازنشستگی نگاهی بیندازیم و مسائل را از این نظر بررسی

نمائیم.

نتوانستن چیست؟

نتوانستن که به مصدر منفی توانستن اشاره دارد، برعدم

قدرت و توانائی در انجام کاری دلالت دارد.

نخواستن چیست؟

نخواستن باز هم مصدر منفی خواستن است و رد کردن

است و بر عدم وجود اراده در انجام کاری دلالت دارد.

همانگونه که مشاهده میفرمائید این دو کلمه کاملاً با یکدیگر

متفاوت می باشند اما ما در بسیاری از مواقع، بجای واژه

نخواستن از کلمه نتوانستن استفاده می کنیم، زیرا که دیگر مسئولیتی بر عهده ما نمی گذارد و ما را از ادامه کار مبرا

می سازد.

چرا در دوران بازنشستگی ما نمیخواهیم؟

تعدادی از دوستان بازنشسته به محض اینکه حکم

بازنشستگی خود را دریافت می دارند، واقعا فکر می کنند

که این حکم، حکم بازنشستگی از کل دنیا، است و به این

فکر میکنند که چون توانائی خدمتی آنان به پایان رسیده

است، اداره مجبور به حذف آنان از سیستم گردیده است.

در صورتی که اصلاً چنین چیزی وجود ندارد، اگر کمی تحقیق

نمائید، شاید در گذشته، بازنشستگی را بر همین منوال قرار

داده بودند، لکن در حال حاضر، به این دلیل است که بعد از

30 سال، نفر جدید جایگزین و کارها توسط فرد جدید و جوانتر،

راهبری گردد و کارمندان سابق، همه در کارهای آموزشی و

سیستم های دیگر مشغول به خدمت گردند.

بارها با عزیزان بازنشسته مشغول صحبت بودم و از آنان

خواستم که حرکتی انجام دهند و شروع به اشتغال جدید

نمایند. قریب به اتفاق آنان، از کلمه نتوانستن استفاده

نمودند.

حال با توجه به داستان این راننده تاکسی، آیا شما واقعا

اعتقاد دارید که این عزیزان، واقعا نمی توانند، یا

نمی خواهند؟

چرا نمی خواهند، زیرا که با این جمله، تمام بار مسئولیتی

از گردن آنان برداشته شده و همه آنان را به دید آدم مسن

و سالمند نگاه کرده و کمتر کسی از آنان توقع دارد که

حرکتی انجام دهد و همین نگاه، سرمنشاء بسیاری از

مشکلات این قشر عزیز و این گنجینه های گرانبهای

نیروی انسانی است. زیرا اگر خود را به مانند همین راننده

تاکسی باور داشته باشند، می دانند که اگر خدا کمی

توانائی را از آنان به خاطر عدم استفاده از آن توانائی، از

آنان گرفته است.

(البته نگارنده به این جمله اعتقاد ندارد، زیرا در همین زمان،

صبحها که جهت ورزش به پارک نزدیک خانه می روم، استاد

ورزش، که فردی حدوداً 85 ساله است، هنوز به مانند یک

جوان، جست و خیر دارد، و کمتر کسی است که در حرکات

بتواند همپای او قدم بردارد یا در زمانی که مشغول شنا

است، کمتر کسی است که بتواند همپای او در آب شنا

نماید و خسته نشود، پس همانگونه که خودتان نیز متوجه

شده اید، این کمتر شدن توان، تنها در ذهن است، نه در

بدن) تجربه و دانائی را به آنان عطا نموده است، که میتوانند

با همین تجربه و دانائی که گنج پر ارزشی است، میتوانند

برای خود و اطرافیان شغل و درآمد ایجاد نمایند.

چطوری میتوان با نخواستن در دوران بازنشستگی

مقابله نمود؟

بهترین کار برای اینکه با نخواستن در دوران بازنشستگی

مقابله نمائیم آن است که هر موقع که فعل نتوانستن بر زبان

جاری شد، فوراً، این واژه را با واژه نخواستن تعویض و خود را

مقید نمائیم که تا حد ممکن آن کار خواسته شده یا به ذهن

مبادرت شده، را انجام دهید. آنگاه بعد از مدت کوتاهی متوجه

میشوید که دیگر ذهن نیز شرطی شده و به ندرت از کلمه

نتوانستن استفاده می نماید.

راههای رسیدن به خواستن در دوران بازنشستگی

چیست؟

به محض اینکه فعل نتوانستن از روی زبان کنار رفت، فعل

خواستن جایگزین آن میشود، و بدن و کائنات در جهت رسیدن

شما به اهدافتان کمکتان میکند. کافی است که هر روز یا

هر هفته برای خود، یک هدف قرار دهید، و خود را ملزم نمائید

که به آن هدف ظرف مدت مشخصی دست یابید.

 و به مجرد اینکه به اولین هدف دست یافتید، ذهن شما،

شما را تشویق به انجام و رسیدن به باقی اهداف می نماید،

و بدین سان شما، شادی و نشاط در دوران بازنشستگی را

که سزاوار آن هستید را تجربه خواهید نمود.

به امید روزی که در واژه بازنشستگی، هیچ ردپائی از واژه

از کار افتادگی وجود نداشته باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *