بازنشستگان

افسردگی در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی)

افسردگی در دوران پیشکسوتی را میتوان از بیماری های شایع

در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) دانست،

به همین خاطر در این مقاله آن را مورد بحث و بررسی قرار

می دهیم و در مقاله بعدی، راه های مقابله با این بیماری را با

هم مرور خواهیم نمود.

با گرفتن حکم پیشکسوتی(بازنشستگی) و به دلیل اینکه هنوز باور

ندارد که بعد از 30 سال باید محل کار خود را ترک نماید، لذا د

ر کمال بهت و تعجب مراحل تسویه حساب را که خود یک

هفت خوان درست و حسابی است را طی نموده و پس از آن

به سمت خانه روان می شود.

تعدادی از همکاران اینجانب متأسفانه به محض پیشکسوت

(بازنشسته) شدن بعد از یک تا سه ماه، بدلیل عدم قبول شرایط

جدید از طرف فرد، دچار ایست قلبی و به دیار باقی شتافتند.

و عده ای دیگر نیز بعد از چند ماه ابتدا به بیماری افسردگی

دچار، و سپس بوسیله همین بیماری، انواع و اقسام بیماری ها

را به سمت خود جذب نمودند و پس از چند سال که آنها را

ملاقات می نمائیم، مثل اینکه ده ها سال از پیشکسوت

(بازنشسته) شدن آنها گذشته است؟

حال سئوال این است، که چرا بعضی از عزیزان با این مقوله

به راحتی برخورد نموده و آن را با آغوش باز می پذیرند؟

اما تعدادی دیگر، با تمام وجود به محل کار خود چسبیده و به

زور باید آنها را از محیط کار جدا نمود و پس از آن نیز، با

عدم قبول شرایط و محیط جدید، هم برای خود و هم برای

اطرافیان و خانواده خود، ایجاد زحمت و مشکل می نمایند.

چرا فردی که هم اکنون تازه به مقام پیشکسوتی رسیده است و

باید بزرگ خانواده و فامیل گردد و آنها را هدایت و رهبری نماید،

خود از قبول مسئولیت جدید، ترس دارد و نمی تواند موقعیت

جدید را قبول نماید؟

پس با ما همراه باشید.

پیشنهاد می شود، مقاله انرژی در دوران

            
پیشکسوتی(بازنشستگی) را مطالعه نمائید.

افسردگی چیست؟

افسردگی یک بیماری روانی‌ است که باعث احساس غم

و ناراحتی مداوم و از دست‌دادن علاقه می‌شود.

اکثر افراد بعضی از مواقع احساس نارحتی، افسردگی و غم

می‌نمایند، احساس افسرده و غمگین بودن واکنشی طبیعی بدن

به مشکلات زندگی و از دست‌دادن چیزها و کسانی که به آنها

علاقه داریم، می‌‌باشد.

اما زمانیکه این احساس غم و اندوه شدید، بی‌امیدی، بی‌چارگی

و بی‌ارزشی بیشتر از چند روز یا چند هفته طول بکشد، شما

دچار بیماری افسردگی شده‌اید.

و این بیماری در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) با ورود به

محیط جدید و موقعیت جدید، رنگ و بوی جدید نیز به خود

گرفته در صورتی که نتوانیم آن را مهار نمائیم، به صورت

خیلی جدی، رخ نازیبای خود را به ما نمایش می دهد.

  پیشنهاد می شود، مقاله نقطه سر خط را

نیز مطالعه فرمائید.  

چرا افسردگی در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) از

اهمیت ویژه ای برخوردار است؟

از زمانی که در خصوص موارد گنجینه های نیروی انسانی

به تحقیق و بررسی مشغول شدم، همیشه در مطالعات و

بررسی ها به این نکته اساسی مواجه می شدم که کلید ورود

بیماری ها به بدن عزیزان پیشکسوت(بازنشسته) افسردگی

است.

و اگر عزیزی، آنقدر خود را با محیط جدید و افکار جدید

بصورت منفی مواجه نماید، افسردگی، اولین بازخورد این تغییر

رفتار در نفرات می باشد.

بارها و بارها با همکاران قدیمی مواجه شدم و همیشه این

تحقیق در مورد همه این عزیزان به اثبات رسیده است:

فردی که خوش بین بوده و شرایط را خیلی زود قبول می نماید

و موقعیت جدید را برای خود مطلوب می نمود، در زمان

پیشکسوتی(بازنشستگی) نیز خیلی سریع خود را با نبودن

در محل کار قبلی و احتمالاً ورود به محیط کار جدید و یا

موقعیت های جدید دیگر منطبق ساخته و شادی و نشاط

خود را مجدداً آغاز می نمایند.

لکن عزیزانی که به سختی محیط کار را ترک می نمایند،

در موقع دیدار مجدد، معمولاً اکثریت قریب به اتفاق آنها

برای تحویل نسخه های بیماری خود به محل کار مراجعه

می نمایند و ای کاش، فقط برای تحویل نسخه بود، برای

معرفی به بیمارستان و مراکز درمانی نیز دلیل بعدی این

پیشکسوتان غافل از خود، می باشد.

اگر مقاله کیف های خود را زمین بگذارید،

را تا کنون نخوانده اید، می توانید آن را از

اینجا مطالعه نمائید.

علائم افسردگی چیست؟

علائم متفاوتی برای افسردگی اعلام گردیده است، لکن یک

سری علائم است که اکثریت بر روی آن علائم، تجمیع نظر

دارند، اگر شما یا هر فرد نزدیک به شما، دچار این علائم

بود، حتماً جهت رفع آن ها اقدامات لازم را بعمل آورید:

این علائم به شرح ذیل می باشد:

–       داشتن افکار منفی:

o     ممکن است احساس کنید که مانند باری بر دوش دیگران

است و دائماً به فکر مرگ باشید.

–       خستگی مفرط:

o     اخیراً انرژی خود را به سرعت از دست داده و دیگر

نمی توانید مانند قبل به فعالیت های خود ادامه دهید.

–       کاهش وزن:

o     ممکن است به تازگی دچار کاهش وزن شده و تمایلی

به خوردن غذا از خود نشان ندهید.

–       ترک سرگرمی:

o     ممکن است از سرگرمی هائی که قبلاً شما را خوشحال

میکرده، سر باز زنید و نسبت به آنها دیگر تمایلی نداشته باشید.

–       مشکلات خواب:

o     ممکن است شب نتوانید بخوابید یا اینکه طی روز

نمی توانید حتی یک لحظه بیدار بمانید. در هر دو صورت،

نداشتن خواب کافی و یا خوابیدن بیش از حد می تواند

علائم افسردگی باشد.

–       ناراحتی:

o     ممکن است بی دلیل غمگین بوده و شاید روزها گریه کنید.

–       افزایش مصرف قرص های آرام بخش:

o     ممکن است مصرف قرص های آرام بخش و دخانیات

تمایل بیشتری نشان دهید.

–       گوشه نشینی:

o     ممکن است علیرغم شخصیت صمیمی و جمع دوستی

که همیشه داشته اید، بیشتر به تنهائی و گوشه نشینی تمایل

نشان دهید.

اگر این موارد را درخود می بینید به خودتان کمک کنید که

مهم ترین راه نیز همین است.

انشاله در مقاله بعدی، حتماً به راههای پیشگیری از افسردگی

خواهیم پرداخت، با ما همراه باشید.

اگر این مقاله برای شما مفید بود،

آن را به دیگر عزیزان خود هدیه نمائید.        

امیدوارم که مقاله افسردگی در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی)

قسمت اول را مطالعه نموده باشید.

              

        

حال که متوجه شدیم افسردگی چیست، به راههای مبارزه

و مقابله با این بیماری می پردازیم.

چطور افسردگی در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) را

            

درمان نمائیم؟

برای درمان این بیماری روشهای دارویی و درمانهای

غیر دارویی نظیر ورزش,تغییر روش کار وزندگی و…

وجود دارد.

لکن نگارنده در وضعیت های حاد و بحرانی پیشنهاد می نماید

که به سراغ مراجعه به پزشک و استفاده از روشهای داروئی بروید.

به قول استاد سلیمی، می فرمود: بدن ما، خود یک کارخانه

تولید دارو است، فقط باید بدانیم به چه وسیله ای داروهائی لازم

را تهیه و در دسترس داشته باشیم.

اصول اصلی مقابله با افسردگی:           

به خاطر همین اصل، موارد ذیل را به اختصار بیان می نمائیم:

–       مهربان بودن با خود: اگر مقاله انرژی را مطالعه نموده
باشید، متوجه خواهید شد که با افسردگی، انرژی خود را به
پائین ترین حد خود می رسانید و در صورتی که انرژی شما
کاهش یابد، مغز  از انجام فعالیت هائی که تا کنون انجام
می داده اید، جلوگیری می نماید.

–       تعیین هدف های کوچکتر: برای خود هدف های دشوار
در نظر نگیرید و کارهای مهم را به مراحل کوچک تر تقسیم
کنید. و آنچه را که در توان دارید انجام دهید.

–       عدم سرزنش خود: به هیچ عنوان خود را به خاطر
اینکه نمی توانید پیشرفت بیشتری داشته باشید، سرزنش ننمائید.
و از به وجود آوردن تغییرات بزرگ در زندگی خود، پرهیز
نمائید، زیرا اکنون زمان این کارها نیست. یادتان باشد که
افسردگی، قضاوت شما را مختل می کند.

–       شناسائی موقعیت ها و رفتارهای استرس زا: سعی کنید
موقعیت ها یا رفتارهایی را که بیشترین استرس را به وجود
می آورند، شناسایی کنید و برای اجتناب از این موقعیت ها یا
تغییر دادن این رفتارها به دنبال راه های ویژه ای باشید. مثلاً
اگر می دانید که همیشه به سر کار یا قرارهای مهم  دیر
می رسید و این کار، استرس قابل توجهی ایجاد می کند،
محتاطانه تصمیم بگیرید تا بتوانید زودتر از وقت تعیین شده،
به سر کار یا قرارها برسید.

                      

            

–       ورزش منظم: یکی از اصولی که خیلی سریع می تواند
بر روی افسردگی اثر مستقیم بگذارد، ورزش است. سی دقیقه
تمرین و نرمش بدنی برای حداقل سه روز در هفته می تواند در
عرض چند هفته، حال شما را بسیار بهبود بخشد. تمرین بدنی
از استرس می کاهد، تنش های ماهیچه ای را از بین می برد و
اغلب، روحیه شما را تقویت می کند. پزشکان بر این باورند که
ورزش، گردش خون را بهبود می بخشد و ذخیره اکسیژن مغز
را افزایش می دهد. به علاوه، ورزش، باعث آزاد شدن مواد
شیمیایی به نام اندروفین ها و آنکفالین ها می شود، که داروی
ضد افسردگی طبیعی هستند.

–       منظم باشید: یک روش منظم متناسب با خود پیدا کنید
و تا آن جا که می توانید به آن پایبند باشید. هر روز، سر ساعت
معین بیدار شوید و سر ساعت معین، غذا بخورید و شب، زود
به رخت خواب بروید تا خواب شبانه خوبی داشته باشید.


بسیاری از کسانی که بیماری افسردگی بویژه افسردگی دو
قطبی دارند وقتی به اندازه کافی نمی خوابند حالشان بدتر
می شود. پیروی از یک روش منظم می تواند ساعت زیستی
(طبیعی) شما را که اغلب به هنگام افسردگی مختل می شود،
دوباره منظم کند.

طبیعت هر فردی متفاوت از دیگری است و قوای بدنی او
طوری طراحی شده است که در زمان خاصّی خسته و در
زمان خاصّی گرسنه می شود و حتّی آمادگی ذهنی او برای
مطالعه و تفریح هم محدود به اوقات خاصّی از شبانه روز است.
این برنامه طبیعی را ساعت زیستی (بیولوژیک) می نامند که
باید آن را شناخت و خود را با آن تنظیم نمود.

–       جمع آوری اطلاعات: هرچه راجع به افسردگی، اطلاعات
بیشتری به دست آورید، کنترل آن نیز راحت تر خواهد بود.
اطلاعات موجب می شود که بیماری، کمتر مرموز و ترسناک
به نظر برسد.

–       خودداری از مصرف مواد مخدر: مصرف مواد مخدر
مانند سیگار و سایر مواد و مشروبات، نه تنها افسردگی شما را
کاهش نمی دهند، بلکه مدت زمان درمانتان را نیز افزایش می دهند.

–       آگاهی کامل از افکار خود: وقتی افسرده هستید به افکار
خود توجه کنید، بدون آن که در مورد آنها قضاوت کنید یا در
مورد صحّت آنها نگران باشید. آیا شما به طور دائم، خود را
دست کم می گیرید؟ راجع به اشتباهتان با ناراحتی صحبت
می کنید؟ یا تصوّر می کنید که مصیبت و گرفتاری در کمین
شماست؟ آگاه شدن از این گونه افکار می تواند از میزان تحریف
فکر (که به طور کلی، حاصل افسردگی است) بکاهد.

–       ارتباط با دیگران: در زمان افسردگی، احتمالاً هرگونه
تماس با دیگران را به عمدْ قطع می کنید. اگر برای مدت
طولانی ای تنها باشید و با مشکلات خود، مشغله ذهنی داشته
باشید، ناراحتی شما تداوم خواهد یافت. در کنار دیگران بودن،
توجه شما را از افسردگی منحرف می کند. برای انجام دادن
کارهای لذت بخش حتما از افراد دیگر نیز دعوت کنید. رفتن
دسته جمعی به سینما، تئاتر، ورزشگاه، کنسرت موسیقی، شنا،
سوارکاری و… لذت بیشتری به شما می دهد. ارتباط با اعضای
خانواده و دوستان صمیمی به عنوان گروه های حمایتگر که
شما را درک می کنند، تأثیر به سزایی بر درمان افسردگی
می گذارد.

–       فرصت به خود: افسردگی، بیماری سختی است که
یک شبه خوب نمی شود. یادتان باشد که بهبود یافتن افسردگی
قاعده است نه استثنا . به خود اطمینان بدهید که بهبود در راه است.

–       رفتن به مجتمع آموزشگاه معلولان: تعدادی از
مجتمع های آموزشی معلولان جسمی و حرکتی هستند که به
نظر نگارنده، می تواند، داروی اورژانسی برای کلیه کسانی
باشد که احساس می کنند در زندگی به آخر خط رسیده اند و
تمام مسیرها برای آنها مسدود شده است.

با رفتن به این مکان های مقدس، می توان افرادی را یافت

که فعل نتوانستن، را به توانستن و نگذاشتن را به انجام دادن

معنی کرده اند.

                             پیشنهاد می شود، مقاله آلزایمر و راههای مقابله با آن را نیز مطالعه فرمائید

توصیه هایی به اطرافیان

همانگونه که در خصوص بیماران آلزایمری نیاز است که

اطرافیان، نیز مراقبت های خاصی را مدنظر قرار دهند،

در این جا نیز لازم است، توصیه هائی به اطرافیان فرد

افسرده ارائه شود:

الف ـ فرد را برای درخواست کمک تشویق کنید.

ب ـ فراهم آوردن حمایت عاطفی (ابراز محبّت، درک،

صبوری، تشویق و قوّت قلب دادن).

ج ـ مراقبت از خود و خانواده: زندگی با یک فرد افسرده،

دشوار است. احتمال دارد عضو بیمار خانواده، حرف های

نیش دار و ناراحت کننده ای بزند و از شما انتظارات بیش

از حد داشته باشد. لذا عصبانی نشوید و تحمّل کنید.

د ـ تشویق به بستری شدن بیمار در صورت احتیاج به

بستری شدن.

به امید آن روز که تمام اختلالات روانی، مخصوصاً در

دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) درمان شوند و انسان های

کره زمین، شاد، با نشاط و با صمیمیّت در کنار هم زندگی کنند.

اگر این مقاله برای شما مفید بود،

آن را به دیگر عزیزان خود نیز هدیه نمائید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *