شور زندگی در دوران بازنشستگی
زمانی که بالاخره، شاهین بازنشستگی، بر شانه های فرد پس از سالیان سال خدمت در اداره یا محل کار، نشست، زمان خداحافظی با محل کار و اشتغال، و رفتن به منزل است.
عده ای این زمان را، پایان زندگی می دانند
و عده ای دیگر، تازه آن را شروعی دوباره برای زندگی دوم می دانند.
آنهائی که در گروه دوم، قرار دارند، اتوماتیک وار، شروع به حرکت و ایجاد کسب و کار جدید، و یا استفاده بهینه از این دوران فراغت بسیار زیاد می نمایند. و در این راه، به هیچ عنوان، حتی نام بازنشسته را بر خودشان نمی گذارند و دیده شده، که برخی از این عزیزان، حتی از این لقب، که به آنها داده می شود، بسیار ناراحت و عصبانی می شوند
و در جواب می گویند،(البته بر اساس مشکلات متعددی که در اطراف وجود دارد) که بازنشسته، یک فرد بی تحرک و بی هدف است، در صورتی که ما، همچنان به کار و تلاش و فعالیت خود ادامه داده و بهینه و مفید از این اوقات، استفاده میکنیم.
اما. اما. اما
میرسیم به گروه اول
گروهی که این دوران را پایان زندگی می دانند و به همین خاطر، دیگر شور و هیجانی برای ادامه فعالیت و تلاش، و حتی تفریح و لذت بردن از شرایط و محیط را برای خود، مهیا نمی کنند.
و بصورت خیلی متعجبانه، حتی از موقعیت هایی که امکان دارد که برای آنها، شادی آور و لذت بخش باشد یا به نوعی، سودی برای آنها، نیز میسر باشد، اتوماتیک وار، حذر کرده و فراری هستند.
این افراد چه کسانی هستند
چرا شور زندگی در این افراد، به پائین ترین حد خود می رسد.
پیشنهاد می شود مقاله مهربان بودن با خود در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) چیست؟ را نیز مطالعه فرمائید.
شور زندگی در دوران بازنشستگی، چیست؟
در تعریفی که آقای مصطفی ملکیان(روانشناس) از شور زندگی دارد که معقتقد است اگر انسانها دارای شورونشاط زندگی باشند مسئله معنای زندگی منحل میشود، اما اگر شور زندگی نداشتند و مسئله معنای زندگی ایجاد شد، باید با جعل معنا این مسئله را حل کنند.
شور زندگی، در اصل به زندگی معنا و مفهوم می دهد و اگر شوری در زندگی داشتی، یعنی معنائی و مفهمومی نیز وجود دارد که به خاطر آن، تلاش و کوشش و امیدواری وجود داشته باشد.
چرا شور زندگی در دوران بازنشستگی، اهمیت دارد؟
اگر این شور در زندگی، مرده باشد، دیگر زندگی، آن معنا و مفهوم خویش را از دست داده، و تلاش و کوشش، بی معنا شده و امکان اینکه بتواند فرد را مجدداً به زندگی امیدوار کند، بسیار پائین می آید.
باید دقیقا، به معنای شور زندگی برگردیم، که چرا باید در این دوران، شور زندگی در بازنشستگان گرامی، افرادی که حداقل 30 سال، کار و تلاش نموده و تجربه ها و مهارت ها کسب کردند و اکنون در کار خود، به درجه استادی رسیده اند، تا این حد افول کند.
متأسفانه در کشور ما، جائی برای اینکه به شاغلین عزیز، این امر را گوشزد نماید که خود را برای دوران پر پیج و خم بازنشستگی فراهم نمایند، وجود ندارد، و از طرفی، مواردی که در این دوران، برای فرد بازنشسته به وجود می آید، اگر برای آن، برنامه ریزی لازم صورت نگرفته باشد، عملاً می تواند، فرد را مستأصل یا زمین گیر نموده و مشکلات و مسائل فراوانی را نصیب فرد گرداند.
و خوشبختانه، مجموعه ما، طی تلاشی چندین ساله، برای تعدادی از سازمانها و ادارات، سمینارها و کارگاههایی در این خصوص برگزار و تعدادی را جهت ورود به این دوران آماده نمود و از طرفی، با چاپ کتاب، الفبای بازنشستگی، امکان آشنائی باقی عزیزان را مطالعه این کتاب، با این دوران فراهم نمود.
حال پس از این موارد، اگر مجدداً این شور در فرد، کاهش یافت، به چه صورتی می توان، این شور را مجدداً برگرداند.
چگونه می توان، شور زندگی را در دوران بازنشستگی، مجدداً برگرداند؟
در این دوران با شکوه، موارد بسیار زیادی هست که اگر عزیزان بازنشسته به آنها، بیش از مشکلات و مسائل، توجه و تمرکز لازم را بنمایند، هر کدام به تنهائی می تواند، شور و نشاط را در این گنجینه های نیروی انسانی، چندین برابر گرداند.
از جمله آنها اگر فرزند داشته باشید، حداقل می توانید به آنها، دلخوش داشته و برای آنها، شور و نشاط خود را مجدداً فعال نمائید
شاید تعدادی از آنها را به خانه بخت فرستاده و به سر خانه و زندگی خود رفته باشند، لکن هر فرزندی تا پایان عمر خودش، باز فرزند است و نیازمند والدین، برای مراقبت و حمایت از آنها.
پس در مرحله اول می توانید بر روی این عزیزان، تمرکز داشته باشید.
در مرحله دوم، اگر دارای نوه شده باشید، که دیگر نیازی حتی به این مقاله نداشته و اتوماتیک وار، این بمب های انرژی، می توانند، شور و نشاط را به زندگی شما برگردانند.
همانگونه که یکی از اقوام ما، متأسفانه در حادثه ای، یکی از فرزندان خود را از دست داد. و با مذاکره ای که با فرزند دیگر مجرد وی داشتیم، او را متقاعد ساختم که اگر والدین خود را می خواهد، هر چه سریعتر، آستین بالا زده و ازدواج نماید.
آن فرد، بالاخره، با پیشنهادم موافقت و پس از دو هفته به خواستگاری رفتند، و بلافاصله، مقدمات مراسم عروسی نیز انجام و ازدواج صورت پذیرفت.
دقیقاً در تابستان سال گذشته بود که به منزل این پدر رفتم، با دیدن نوه و نشاط و شادمانی که مجدداً به این خانه برگشته بود، حتی علیرغم از دست دادن یکی از فرزندان، قابل وصف نبود. پس یکی از بهترین شور و نشاط دهندگان در این دوران، نوه ها هستند.
در مرحله سوم، اگر همسر شما، در قید حیات هست، می توانید حالا که احتمالاً همه بچه ها، به سر خانه و زندگی خود رفته و شما را تنها گذاشته اند، زندگی دو نفره جدید را مجدداً آغاز نموده و بتوانید با برنامه ریزی مناسب، برای خود، شور و نشاط جدیدی به ارمغان آورده و معنای جدیدی برای خود، مهیا سازید.
و در مرحله آخر
این را برای مرحله آخر گذاشتم، شاید می بایست، در مرحله اول این مسئله را بیان می نمودم و آن اینکه، شاید بقیه و حتی همسر(در برخی از موارد به علت فوت یا هر علت دیگر) شما را ترک نمودند، یک فرد دیگر هست که همیشه شما با او هستید و او کسی نیست، بغیر از خودتان
بله، درست متوجه شدید، بخاطر خودتان، که بزرگترین حمایت کننده زندگی، در دوران اشتغال بوده و هست و خواهد بود.
شما همیشه باید، بخاطر اینکه هنوز از مواهب خیلی از نعمتها، استفاده می نمائید، خدا را شاکر و برای سلامتی و طول عمری که نصیب شما شده(که نصیب هر کسی نمی شود) باشید.
و شکر این نعمت، آن است که تا زمانی که هستید، برای زندگی خود، معنا و مفهومی داشته باشد و شور و نشاطی که نه تنها، برای خودتان انگیزه، بلکه برای اطرافیانتان نیز، انرژی به همراه داشته باشد.
الان باید چکار کنیم؟
حالا با این همه مطالبی که خدمت شما عرض شد، باز هم می خواهید بفرمائید که شور و نشاطی وجود ندارد.
شور و نشاط، اگر هم نباشد، شما باید، آن را خلق و در زندگی به کار گیرید و از مواهب و نتایج آن، بهره مند گردید.
اگر این مقاله برای شما مفید بود،
لطفاً آن را به دیگر عزیزان خود نیز هدیه نمائید.