نگهداری از والدین و اجداد جهاندیده(سالمند و کهنسال) یکی از مسائلی است که کم کم در این سرزمین خود را به نمایش می گذارد. به دلیل اینکه جمعیت ایران که در زمان انقلاب، با افزایش روبرو بود و به همین دلیل نیز، سن جمعیت را کاهش داد و تقریبا جمعیت جوانی داشت، هم اکنون با گذشت سالیان سال از آن زمان، و با تغییر فرهنگ کاهش تعداد اولاد، و حتی در برخی از موارد عدم ازدواج، رو به افزایش گذاشته و به مرور جمعیت کشور به سمت سالمندی و کهنسالی سوق پیدا می کند.
و مشخص است که در این وضعیت، تعداد افراد جهاندیده(سالمند – کهنسال) رو به افزایش گذاشته و نیاز به یاری و کمک از طرف آنها، جامعه را به سمت امداد رسانی به این قشر خوب و زحمت کش سوق می دهد.
حال باید چگونه از این جهاندیدگان، نگهداری نمائیم، و یا به چه شکلی باید با آنها ارتباط برقرار نمائیم؟
اگر با ما همراه باشید، در این مقاله قصد داریم به این سئوالات پاسخ دهیم.
پیشنهاد می شود، مقاله نگهداری از بیماران در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) را نیز مطالعه فرمائید.
والدین جهاندیده(سالمند-کهنسال) چه کسانی هستند؟
متخصصان می گویند که با گذشت زمان ، طول عمر مردم به طور فزاینده ای بالا می رود . دوران زندگی که از تولد آغاز می شود و به پیری و به مرگ می انجامد را می توان به صورت زیر دسته بندی کرد :
دوره کودکی : از 1 تا 11 سالگی
دوره نوجوانی : 12 تا 17 سال
دوره جوانی: 18 تا 34 سال
دوره میانسالی: 35 تا 64 سال
پیران جوان: 65 تا 74 سال
سالمند(جهاندیده): 75 تا 100 سال
کهنسال(جهاندیده) : 100 به بالا
ما از این پس، والدین و اجداد را که در گروه های سالمند و کهنسال می باشند را جهاندیده می نامیم. و در این گروه ها هستند که افراد به نگهداری و مراقبت نیاز دارند، زیرا تا این زمان، تقریبا، اکثریت افراد توانائی انجام کارهای شخصی خود را دارند. مگر در شرایط غیر طبیعی.
چرا ما باید از والدین جهاندیده، نگهداری و مراقبت نمائیم؟
بهر حال، روزی می آید که پدر و مادر یا پدربزرگ و مادر بزرگ شما، نیاز به مراقبت و نگهداری پیدا می کنند. وقتی این زمان می رسد، ممکن است قبول نکنند که به شما یا هر کس دیگری نیازمند هستند.
اما در واقعیت، آنها واقعاً به کسی نیاز دارند درست مثل زمانی که شما بچه ای کوچک بوده و به آنها نیاز داشتید: برای دستشویی و حمام رفتن، غذاخوردن، لباس پوشیدن، و امثال این. شاید آن روزها را به خاطر نیاورید اما می دانید که آن روزها وجود داشتند.
والدین یا اجداد شما(کسانی که شما را بزرگ کردند، به شما غذا دادند، از شما مراقبت کردند، سرپناهی امن فراهم کردند، به شما عشق دادند و از شما حمایت کردند، …) روزی پیر می شوند و به شما نیاز پیدا می کنند. آماده اید؟ آیا می دانید باید چکار کنید؟
نکته مهم (اگر تصمیم گرفتید که خودتان را از این اتفاق طبیعی دور کنید) این است که باید بهترین آسایشگاه سالمندان یا بهترین پرستار را همراه با تسهیلات لازم در خانه خودتان برای آنها فراهم کنید. اما اگر شما هم مثل من تصمیم دارید که خودتان از والدین یا اجداد خود مراقبت کنید، داستان کاملاً متفاوت می شود. در این صورت نه تنها به چیزهای زیادی نیاز پیدا می کنید بلکه به گستره ای از احساسات و عواطف و توانایی ارجح دانستن کسی نسبت به خودتان هم نیاز پیدا خواهید کرد.
این را به یاد داشته باشید که، این آنها هستند که شما را از نوزادی به این سن رسانده اند. آنها حداقل 5 تا 10 سال همه نیازهای ریز و درشت شما را برآورده ساختند. نیازهائی همچون، تعویض پوشک، حمام، خواندن لالائی و …
و همچنین آنها بودند که نیمه شب که گریه می کردید از خواب بیدار شده و تمام نیازهای ریز و درشت شما را با ابراز عشق و احساس برطرف می نمودند. کمی به آن فکر کنید.
مراقبت از شما بدون تجملات
این را نیز بدانید که آنها احتمالاً بی هیچ تجملاتی مثل تفریح و مسافرت؛ مبلمان جدید، جدیدترین مد لباس، بهترین وسیله نقلیه، و امثال اینها، همه نیازهای شما را برآورده نمودند و آنها همه آنچه داشته اند را برای شما گذاشته اند.
به این فکر کنید که چقدر زندگی که خودشان داشتند نسبت به زندگی که برای شما ساختند سخت تر و متفاوت بوده است. خیلی طبیعی است که پدر و مادر همیشه بهترین چیز را برای فرزندشان نگه دارند اما آیا واقعاً اینها را متوجه می شوید و قدردان آن هستید؟
سخن آخر در این بخش آن است که والدین یا پدر و مادربزرگ شما فداکاری های زیادی در زندگیشان کردند تا بتوانید زندگی بهتری داشته باشید.
فکر نمی کنید شما هم باید همین کار را برای آنها بکنید؟
چطور می توانید همه آنچه که به شما دادند را به آنها برگردانید؟
و برای آن درصد کم از کسانی که این مقاله را می خوانند و فکر می کنند، “والدین یا پدر و مادربزرگ من هیچ کاری برای من نکردند” یا “آنها زندگی توام با بدبختی برای من فراهم کردند” یا “وقتی بچه بودم خیلی کارهای بیشتری می توانستند برایم بکنند” و امثال اینها، باید بگویم که این را در نظر بگیرید شما به خاطر “عشق و حمایت بی قید و شرط” آنها بوده که به اینجا رسیده اید پس با اینکه ممکن است احساس نکنید که چیزی به آنها بدهکارید، شاید باید شخص مهمتر و بهتری می شدید تا به آنها کمک میکردید. شاید به طریقی متفاوت یا در سطحی متفاوت باید آنها را بشناسید و یا شاید هم بالاخره بفهمید که چرا وقتی بچه بودید، آنها این انتخاب ها را کردند. اگر سعی نکنید الان به آنها نزدیک شوید . کمکشان کنید، دیگر هیچوقت این فرصت را پیدا نمی کنید. وقتی از این دنیا بروند دیگر نمی توانید پاسخی برای سوالات زیادی که در ذهنتان وجود دارد پیدا کنید.
مقاله چرا پیشکسوت(بازنشسته) آئینه شاغل است؟ را نیز مطالعه فرمائید
چگونه می توان از والدین جهاندیده نگهداری نمود؟
اگر تصمیم بگیرید که آنها را به یک آسایشگاه سالمندان بسپارید باید همه تلاش خود را بنمائید که بهترین مکان را برای آنها انتخاب کنید. حتماً مرتب به آنها سر بزنید (حداقل هفته یک یا دو بار).
برای آنها وقت بگذارید، نیازهایشان را فراهم کنید و …
اگر تصمیم میگیرید که آنها را در خانه خودتان نگه دارید، دقت کنید که همه مایحتاجشان را فراهم کنید (ویلچر، تخت بیمارستانی، پرستار، رژیم غذایی مناسب، ورزش کافی و …).
یادتان باشد که آنها خیلی بیشتر از شما رنج می کشند اما به زبان نمی آورند.
آنها تلاش زیادی برای راحتی شما در طول زندگیشان کرده اند و حداقل حقشان این است که زندگی را در دوران جهاندیدگی برایشان فراهم کنید که این سالها را در راحتی بگذرانند.
از کی اینقدر پیر به نظر رسیدند؟ همیشه فکر میکردید که آنها همان شکلی هستند که وقتی دبیرستانی بودید بودند اما اینطور نیست. یک روز نگاهتان به آنها افتاد و دیدید که چقدر پیر یا حتی مریض شده اند. همین وقت است که می فهمید باید از آنها مراقبت کنید درست مثل زمانیکه آنها از شما مراقبت می کردند. این موقع است که باید برنامه ریزی کنید و زندگیتان را طوری تنظیم کنید تا بتوانید از آنها هم مراقبت کنید.
قسمت دوم مقاله متعاقباً ارسال می شود.
اگر این مقاله برای شما مفید بود،
آن را به دیگر عزیزان خود نیز هدیه نمائید
تا سهمی در فرهنگ نگهداری از جهاندیده ها، داشته باشید.
اگر مقاله نگهداری از والدین جهاندیده(سالمند – کهنسال) قسمت اول، را مطالعه نموده باشید،
مواردی که لزوم نگهداری از گنجینه های نیروی انسانی را ثابت می کرد، را به دست آورده اید،
در این مقاله به اینکه بعد از دانستن مطالب، حال چگونه باید از والدین جهاندیده(سالمند-کهنسال)
نگهداری نمود را مورد بررسی قرار می دهیم.
با ما همراه باشید.
الان چه باید کرد؟
ضایعات مغزی، دردهای جسمانی، محدودیت بینایی شنوای، استروک (حمله قلبی) و زندگی تنها یکی از عوامل
گوشه نشینی و نداشتن امید به زندگی در جهاندیدگان است.
روانشناسان شایعترین مشکلات روانی در دوران جهاندیدگی را اضطراب و برخی مشکلات خلقی مانند افسردگی میدانند.
از این نظر آنها از زمره گروههای آسیبپذیر در جامعه به شمار میآیند که لازم است در جهت کاهش افسردگی و اضطراب یاری شوند.
سایر اختلالهایی که معمولا در دوران جهاندیدگی(سالمندی و کهنسالی) شایع میشود عبارت است از:
ترس از مرگ، احساس تنهایی، ناکامی، خستگی، استرس، افکار خودکشی، تغییر در الگوی خواب.
البته همان طور که میدانید این اختلالها غیر از بیماریهای جسمانی هستند که معمولا این قشر با آنها دست و پنجه نرم میکنند.
بیماریهایی نظیر ناراحتیهای قلبی، دیابت، ناراحتیهای گوارشی، عروقی و فشارخون …
اما از بین اختلالهای روانشناختی، افسردگی، به عنوان معمولیترین مسایل احساسی و عاطفی در این سنین بروز میکند
و معمولا در این دوران از دست دادن علاقه و انرژی، بیخوابی زیاد، ابراز شکایت و سرزنش خود در قالب افسردگی نمایان میشود.
متاسفانه مواردی مانند مرگ همسر، اختلال در انجام وظایف و از دست دادن آزادی نیز از دلایل بروز افسردگی در سالمندان است
و تاسف بیشتر این است که احتمال موفقیت در خودکشی در سالمندان افسرده به مراتب بیشتر از جوانان گزارش شده است.
همچنین اختلالات اضطرابی نیز میتواند در جهاندیدگان همچون هراس، وحشت زدگی و یا حتی علایمی از بیماریهای
غدد داخلی، تنفسی، قلبی و عروقی، را ایجاد کند که در این مواقع مراجعه به مراکز بهداشتی و درمانی ضروری است.
همه ی این موارد نشان میدهند که ما به عنوان فرزندان یا نوهها و حتی به عنوان اطرافیان افراد جهاندیده لازم است به آنها
در بدست آوردن روحیه بهتر کمک کنیم.
مقاله تبدیل لحظه ها به شادی در دوران پیشکسوتی(بازنشستگی) را نیز مطالعه فرمائید.
جهاندیده، کودک نیست
متاسفانه برخی از ما با جهاندیدگان مانند کودکان رفتار میکنیم. به آنها امر و نهی میکنیم و فراموش کردهایم که این ناتوانی
که با او طرف هستیم شان و مرتبه خاصی دارد که در رفتار با آنها باید مراقب به خطر نیفتادن آن شان و مرتبه باشیم.
گاهی اوقات ما سعی داریم همانطور که از فرزندمان مراقبت میکنیم، با آنها برخورد کنیم و فراموش میکنیم که ما هرگز نمیتوانیم
والد پدر و مادر خود باشیم و مراقبت از آنها مهارتهای خاصی نیاز دارد.
پیشنهاد بدهید نه دستور
اگر میخواهید به والدین خود توصیههایی داشته باشید این توصیهها حتما باید به شکل پیشنهاد به آنها داده شود نه به شکل دستور.
انتقال حس مفید بودن
نکته مهم این است که ما باید همواره در ذهن خود یادآوری کنیم که این جهاندیده (پدر، مادر یا هر عضو دیگر خانواده) به دلیل ضعف
قوای جسمانی و آسیبپذیری در برابر بیماریها به شدت نگران و مضطرب است که مبادا سلامت او به مخاطره بیفتد.
از سوی دیگر و علاوه بر این نگرانی، به خاطر تغییر شرایط زندگی و کممشغلهتر شدن نسبت به گذشتهها، این افراد تا حدی دچار
کاهش اعتماد به نفس میشوند.
بنابراین همواره در تلاشاند و با این درگیری ذهنی میکوشند که به خود و اطرافیان بگویند هنوز هم مانند گذشته فرد موثری هستند.
حالا اگر ما خودمان به اشکال مختلف، به این فرد کمک کنیم که از نظر ذهنی، آسودگی اینکه هنوز جایگاه قبلی، یعنی موثر و مفید بودن
را دارد؛ در نتیجه از اضطراب وی کم شده، جایگاه خود را در مخاطره نمیبیند و دچار کاهش اعتماد به نفس نمیشود.
اکثر والدین که به سنین بالا می رسند، توانمندیهای خاصی دارند. اگر به آنها این فرصت و موقعیت را بدهیم که توانایی خود را به نوجوانان و کودکان محله یا
فامیل بیاموزند، احساس مفید بودن آنها را افزایش دادهایم. یا اگر مثلا میتوانند به کودک ما دیکته بگویند یا در حساب ساده به آنها کمک کنند
خوب است که از آنها کمک بگیریم.
مشاوره
اگر فرد مورد نظر شما، حتی بعد از این که شیوه کلامی و رفتاری شما تغییر کرد
باز هم افسرده باقی ماند لازم است او را نزد مشاور ببرید.
شاید حرفهایی هست که او نتواند به شما بگوید و یا کمکی لازم دارد
که انجام آن از عهده متخصص برآید نه شما. بنابراین بستری فراهم کنید
که بتواند با یک متخصص صحبت کند و مسائل خود را حل کند.
به هر حال افسردگی برای سالمند، خطرات و مسائل خود را در پی خواهد داشت.
پیشنهاد می شود، مقاله برای بردن بازی میکنید یا برای نباختن؟ را نیز مطالعه فرمائید.
زندگی والدین جهاندیده(سالمند- کهنسال) با فرزندان
هرگز اجازه ندهید که والدین به خانه سالمندان بروند بلکه آنها را در کنار خود نگهداری کنید.
واقعا معتقدم هر قدر هم که زندگی ما سخت باشد باز هم میتوانیم از والدینمان مراقبت و نگهداری کنیم.
حتی توصیهام به فرزندانی که از والدین خود محبتی هم ندیدهاند همین است.
اما در چنین وضعیتی به والدین سالمند هم توصیه میکنم توقع خود را از فرزند پایین بیاورند
و او را محدود و آشفته نکنند تا بتوانند درکنار هم زندگی کنند.
من میدانم که بسیاری از سالمندان در فرزندان خود ایجاد احساس گناه میکنند
و آنها را با نیش و کنایه یا توقعات بیش از حد میآزارند
. اما گفتگو میتواند در این موارد کمک کننده باشد.
فرزندان باید شرایط خودو همسر و فرزندان خود را برای والدین توضیح دهند و از آنها بخواهند
که تا حدی که میسر است خود را با شرایط منزل آنها تطبیق دهند.
همسر و فرزندان هم لازم است همین کار را انجام بدهند و خود را با سالمندی
که به منزل آنها میآید تا حد امکان هماهنگ کنند. اگر این کار صادقانه
انجام بشود مطمئنا میتواند محصولات خوبی هم بدهد.
یعنی به مرور علاقه فیمابین افزایش یابد و محبت و کمک متقابل به هم نیز بیشتر بشود.
سخن آخر
سخن آخر این که پیر شدن و کهنسالی اصلا چیز بد و منفوری نیست.
بلکه مرحله خاصی از زندگی است که باید به خوبی تجربه و از آن گذر شود.
افراد سالمند مانند یک صندوقچه پر از جواهر هستند.
این جواهرات همان تجربهها و داشتههای معنوی و فهم و شناخت آنها از زندگی است.
اگر قفل این صندوقچه با محبت باز شود جواهرات موجود در آن میتواند سخاوتمندانه
در اختیار اطرافیان قرار گیرد اما اگر به صندوقچه آسیبی وارد
بیاید شاید هرگز جواهرات آن هم رو نشود و مورد استفاده قرار نگیرد. ما به عنوان افراد
میانسال یا جوان باید از همین حالا خود را برای دوران کهنسالی
آماده کنیم و بدانیم میخواهیم چه جواهری را به اطرافیان خود هدیه دهیم.
سالمندان هم لازم است جواهرهای خود را ( نه تنها بیماریها و ناکامیها
و نارضایتیها و… ) را برای اطرافیان آماده کنند تا زندگی سالمتر و شادتری را در کنار خانواده خود داشته باشند.
اگر این مقاله برای شما مفید بود،
آن را به دیگر عزیزان خود نیز هدیه نمائید.
و در فرهنگ سازی نحوه رفتار با والدین جهاندیده، سهمی داشته باشید.